مهسامهسا، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 14 روز سن داره

مهسا ماه من

سفر به مشهد مقدس

در تاریخ 28/07/91 تولد 3 سالگی مهسا ما به همراه پدربزرگ و عمه مهسا و بابایی در خرم امام رضا بودیم البته این اولین سفر مهسا نبود دومین سفرش به مشهد مقدس بود . به عشق تو  قدم به قدم آمدم آری              به درگه تو با نیاز امدم آری بگو که مرا می پذیری ای جانم               که با همه سوز و گداز آمدم آری ستاره ی  من دلسوخته در شب تاری      بیبین که با غم و یک راز آمدم  آری   ...
30 بهمن 1391

کازرون شیراز

این عکس در راه کازرون جایی به نام دشت برم است جای خیلی زیبایی مخصوصا درایام عید هست این عکس پسر عمه مهسا احسان  است که اونم خیلی  شیطون و بازیگوش است و پایه خوبی واسه مهسا البته 5 سال بزرگتر است .  اینم مهسا بلا  که داره آب بازی می کند در زمستان سال 90 13برف بارید و من این عکس را به یادگار در پشت بام خانه بابا بزرگ گرفتم ...
6 بهمن 1391

1تا 2 سال

  در اين سن جالبترين كار تو مستقل بودنت در غذا خوردن بود  . خيلي با مزه شدي عزيزم                                                            اين روز مجبورم كرد ببرمش حمام از جمله شیرین ترین کارهات تقلید کردن تو بود  عزیزم عبادت کردن تو یکی از لذت بخش ترین کارهای تو بود < مهسا در حال خواندن د...
6 بهمن 1391

سال نو 1391

در این سال دختر خوشکل ما 2 سال و نیم به سلامتی سپری کرد و سره سفره هفت سین با من و بابایی نشست البته بابا بزرگ و عمه رویا هم در این سال سره سفره هفت سین ما بودن مهسا خیلی به بابابزرگ و عمه هاش علاقه داره و همش میگه بریم خونه بابا بزرگ ...
6 بهمن 1391

براي تولد 2سالكي

دومين سال تولدت بردمت ارايشكاه  موهات و واسه اولين بار كوتاه كردم بعد بردمت اتليه عكس گرفتي و تولد 2 سالگی. تو بزرگ مي شي و من نگران به سوي فردا همه از خدا بخواهم  برساندت به فردا به طلوع صبح اميد  ,  به سلامتي , به خورشيد به بهار و فصل زيبا , به نهايت بلندي , برسي به انكه بايد برساندت به انجا       تو  زيباترين و سخت ترين تجربه  من هستي  فكر كردم دختر داشتن يعني شيطوني تعطيل اما  اي داد از شيطوني هاي  .........                   ...
6 بهمن 1391

عاشورا

عاشورا  امد و عشق به حسین  در اعماق قلبمان حس می شود  . پروردگارا  فرزندانمان را با عشق به حسین  و  فرزندانش همراه گردان ...
5 بهمن 1391

گلسر زدن دختر ما

این وروجک ما از گلسر اصلا خوشش نمی امد به خاطر همین من از این فرصت طلایی استفاده کردم و این عکس را گرفتم  . عروسک قشنگم   گل خوش آب و رنگم   الاهی زنده باشی    پر از خنده باشی   مهسای من عاشق پارک و سرسره تا اونجا که وقت می شد می بردمش تا بازی کنه یک بار هم این دختر سر به هوا افتاد ولی شکر خدا اتفاقی نیفتاد که اگر لطف و رحمت خدا نبود به نظرم هیچ بچه ای سالم  بزرگ نمی شد  این تصویر پارکی هست که نرگس جون مهندس طرح گلها بود و ما به خاطر او توی این پارک زیاد می رفتیم   ...
5 بهمن 1391

2تا 3 سالگی

در این سال  پر از هیجان و نشاط بودی و صبر و حوصله فراوانی را می طلبیدی "  اوج کنجکاوی و شلوغ کاری در این سال کلمات تبدیل به جمله های کوتاه شد دویدن و ریخت و پاش و ........       این سن تقریبا دندانهای تو در امد و می تونستی به راحتی غذا بخوری چون در واقع اولین دندانت در سن 1 سالگی درامد و خیلی سخت به غذا خوردن معمولی عادت کردی        اینم دندان موشی ما ...
5 بهمن 1391

مسافرت به شمال

قبل از تولد 2 سالگي به همراه دوستمان در مهر سال 1390 به شمال رفتيم به شهر فومن در استان گيلان خيلي سفر خوبي بود البته 2 روز سرماخوردي ولي برديمت دكتر و خوب شدي  اينجا قلعه رود خان هست قبل از 2 ساله شدنت در ويلا  شهر فومن   تو قشنك ترين حضوري توي لحظه هاي شادم تو ستاري من هستي توي اوج انتظارم تو تراني من هستي تو سكوت لحظه هايم بيا و بشين كنارم        تو كه اسمونم هستي  بزار اين بار ببارم اين سروده از طرف من به زيباترين هديه الاهي اينقدر ريزه بودي كه تو اين كارتون جا شدي     ني ني من داره كتاب مي خونه   &nbs...
5 بهمن 1391

بدون عنوان

این موهای مهسا قبل از اولین کوتاهی     گل من با عینک قشنگت این عکس را در خانه مادر بزرگ عزیزم گرفتم که عاشقانه مهسا را دوست داشتند     ...
1 بهمن 1391